من وخدا


به نام خدایی که از رگ گردنم بهم نزدیکتره

یه وقتایی هست که خیییلیی تنها میشی وپر از غصه و هیچ کس درکت نمیکنه وهمه میزارن میرن انگار که تو نیستی  اما بعد میفهمی این تنهایی چقدر لذت بخش بوده میفهمی که به غیر خدا کسیو نداری وتموم داروندارته میفهمی یه وقتایی خدا همه رو کنار میزنه تا خودت باشی وخودش البته این تنهایی برای مدت اندک خوبه  این تنهایی تلنگری میشه واسه همه چی واسه اینکه خیلی باخداخلوت کنی وتصمیهای بزرگ بگیری یه وقتایی اینقددد مشکل داری اما خداکمکت میکنه که یاد بگیری وقوی باشی حتی بقیه رو هم نصیحت کنی یه وقتایی لازمه که بشم یه نسیبه جدید یه نسیبه ای که بتونه همه مشکلاتشو با کمک خدا خودش حل کنه نشینه دردودل کنه بشه یه ادم قوی بشه یه ادمی که دنبال تغییره و برای این تغییر خیلی مطلب میخونه گام برمیداره تمرین میکنه از درون حسشو خوب میکنه گاهی هم که تنها شد ودلگیر ودلشکسته یه جانماز پهن کنه رو به خدا یه وقتایی که از خدا دور شد وافکارمنفیش مغرشو خوردن تا جایی میتونه تو خلوتش اشک میریزه یه نسیبه ای که میخواد مهربون باشه تا همه دوستش داشته باشن دوستای زیادی پیدا کنه یه ادمی میشم با دلی شاد.شکرگذار همه چیو می پذیرم وبرای ضعفهام گام برمیدارم برای زندگیم تلاش وبرنامه ریزی میکنم به خانوادم به دوستام محبت میکنم رابطمو باخدا قوی میکنم

| چهار شنبه 25 فروردين 1395برچسب:,| 16:16 | نسیبه |