اعتقادواعتماد

من وخدا

۱) Confidence / اعتقاد:

اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند.

روزیکه تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط

یک پسربچه با چتر آمده بود.

این یعنی اعتقاد.

۲) Trust / اعتماد:

اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد،

وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید،او میخندد...

چراکه یقین دارد شما او را خواهید گرفت.

این یعنی اعتماد.

بيايي به خداهم اعتقاد داشته باشيم وهم اعتماد

نظرات شما عزیزان:

پرنیان

ساعت20:55---8 آبان 1390

[وب سایت]

سلام گلم. من هم به خدا اعتماد دارم هم اعتقاد. اما یه وقتایی جوابمو نمیده. گله ای ازش ندارم.همیشه دوسش دارم و پشتیبان خودم میدونم.

بشار

ساعت13:40---2 آبان 1390

[وب سایت] - [ایمیل]

خدایا جز تو کسی را ندارم

خدايا چه ساده ميتوان زيست و چه سان ما تجمل گرايانه زندگي ميكنيم خدايا چه ساده ميتوان تورا باور داشت و چه سان دورمانده ايم از تو !
خدايا چه آسان مارا ميبخشي وچه بيخبرانه روي از تو برگرفته ايم!

خدايا آيا باور كنم كه از گناهانم نخواهي گذشت؟ آيا قبول كنم كه بر من خشم خواهي گرفت؟

نه هرگز... من هرگز به اين باور نميرسم خودت نااميدان را شيطان خوانده اي بدون اينكه سخني از درجه گناهانشان بگويي پس تو هر كسي را با هر درجه از بدي پذيرايي !

پس مرا بپذير كه جز تو كسي را ندارم !!!

روزی روزگاری انسانیت

ساعت15:22---1 آبان 1390

[وب سایت]

راستی منم آپم

روزی روزگاری انسانیت

ساعت15:22---1 آبان 1390

[وب سایت]

راستی منم آپم

روزی روزگاری انسانیت

ساعت15:20---1 آبان 1390

[وب سایت]

سلام نسیبه جان.حالت چطوره دوست خوبم؟
پستای خیلی قسنگی گذاشتی.جفتش قشنگ بود.مخصوصا با اعتماد خیلی حال کردم.
موفق باشی